ادبی وشاعرانه پیوندها آمار وبلاگ
چهارشنبه 90 شهریور 9 :: 9:36 صبح :: نویسنده : فریبرز
احساس درون یار گوید که من امداد نخواهم از لطف حق ، مددکار نخواهم
تا جلوه او درتب و تاب است با لطف علی مدد زاغیار نخواهم
گویند خسته و بی پر و بالی گفتم عالم بی حیدر کرار نخواهم
گشتم درعالم ز پی حق، چون حق با علی و حق زاغیار نخواهم
رفتم ز پی عالم فانی و بدیدم یارم علی و برترزعلی یار نخواهم
تا توان دارم بدورش من بگردم در این دم آخر غیر علی یار نخواهم
سفره افطار با نام علی پر زعسل شد ازسفره دیگر من افطار نخواهم
کنار سفره اش همه مستند با نان ونمک من افطار نخواهم موضوع مطلب : |
||